نامه به پدر آسمانیم
پدر مهربانم سلام
پدر عزیزم درسته که هیچ وقت مزه داشتنت را نچشیدام و لذت لمس کردنت را حس نکردم ولی دوست دارم برایت بنویسم و با تو صحبت کنم تا شاید کمی از دلتنگی ام کاسته شود عزیزترینم میان نداشتن ها دوستت دارم، آرزو دارم که فقط یک بار دستتان پر مهرت را بگیرم اما حیف شانس دیدنت را ندارم، وقتی دلم هوایت را می کند حق شنیدن صدایت را ندارم و آن وقت های که روحم درد دارد و می شکند شانه هایت را برای گریستن کم دارم و آغوشت را برای آرام شدن ندارم، آن وقتی که رخت سفید بر تن داشتم و دوست داشتم با دستان گرم خودت راهی بختم کنی با تمام وجود جای خالیتان را حس می کردم و چشمهایم از باریدن نمی ایستاد. بهترینم آوازه صلابت و جوان مردی، مهربانی و سخاوتت و … از زبان مادر و اطرافیان به گوشم رسیده است و نامت باعث اعتبار و سربلندی من شده است مهربانم مطمئنا دعای خیر تو همیشه راوانه راهم بوده است عاشقانه دوستت دارم.
روحت شاد جان جانانم😭